کمتر کسی است که تا کنون از طریق رسانههای مختلف با اصطلاح پرسونال برندینگ یا برندسازی شخصی آشنا نشده باشد. اما آیا همه میدانند که دقیقا منظور از این اصطلاحات چیست؟ خود شما چطور؟ آیا با مراحل برندسازی شخصی آشنا هستید؟ آیا میدانستید که مفهوم این مسأله، ضرورتش در دنیای کسب و کار و استراتژیهایی که برای آن استفاده میشود به چه شکلی است؟ در این یادداشت به تمامی این مسائل خواهیم پرداخت.
جهان امروز تجارت و صنعت در دههی اخیر تغییرات بزرگی را تجربه کرد. از ابتدای هزاره نوید این تغییرات داده شده بود اما کمتر کسی گمان میبرد که این موج بتواند تا به این حد همه چیز را تغییر دهد. ظهور شبکههای اجتماع و انفجاری که با ظهور موبایلهای هوشمند در ضریب نفوذ اینترنت به وجود آمد موجب گشت تا پرسونال برندینگ به یک مسألهی عمده در مباحث مرتبط با مارکتینگ مبدل گردد.
پرسونال برندینگ از چه زمانی اهمیتی این چنین یافت؟
البته پرسونال برندینگ و برندسازی شخصی مانند دیگر ابعاد مارکتینگ همیشه یک مسألهی مطرح در روابط انسانی بود. سث روگن، کاتلر و دیگر بزرگان علم مارکتینگ مدرن در مناسبتهای مختلفی بر این نکته تأکید کردهاند که مارکتینگ پدیدهای اساسی و کلی اعم از کلیه روابط انسانی است. وقتی به مصاحبهی شغلی جدیدی میروید در حال مارکتینگ برای خود هستید. وقتی پروژههای مختلفی را برای حرفهی شخصی خود به پیش میبرید در حل توسعهی فرآیند پرسونال برندینگ خود میباشید. حتی زمانی که با دوستانتان وقت میگذارید با اثری که بر جمع میگذارید میتوانید به بهبود روند برندسازی شخصی خود در میان آنان امید داشته باشید.
پرسونال برندینگ اما در سطح حرفهای اهمیتی خاص و ویژه دارد. برندسازی شخصی و مراحل برندسازی که برای توسعهی آن به کار میبرید تعیین میکند که آیندهی حرفهای شما به چه شکل رقم بخورد. حتما آن شعر معروف صائب را شنیدهاید که میگوید «دود اگر بالا نشیند کسر شأن شعله نیست/جای چشم ابرو نگیرد چون که او بالاتر است». شخصا همیشه این بیت را به آن گونه معنی کردهام که اگر فکر میکنیم شخصی که از ما پیشرفت بهتری داشته است، تواناییهای کمتری دارد؛ پس ما هم حتما باید بتوانیم به آن مرتبه نائل گردیم.
کلید این قضیه میتواند پرسونال برندینگ باشد. این قضیه را به جای سوی منفی، از نقطه نگاهی مثبت نگاه کنید. شاید دلیل این که دود از شعله بالاتر رفته است این بوده که شعله نتوانسته ارزشهای خود را به خوبی به دیگران معرفی کند! با رعایت مراحل برندسازی و دیگر نکاتی که باید در پرسونال برندینگ آن را رعایت کرد میتوانید به راحتی در جایگاه که اعتقاد دارید به آن تعلق دارید برسید.
مراحل برندسازی در پرسونال برندینگ
مراحل برندسازیای که به آن اشاره کردیم یک روند صب و مؤکد نیست؛ بلکه تنها یک استراتژی پیشنهادی است. به طور خلاصه این مراحل برندسازی چندین عنصر اساسی دارند. نخست معرفی خود به عنوان ارزشهایی که توانایی خلق و اضافه کردن آنها به سیستم را دارید است. این موضوع میتواند ناشی از تواناییهای شما، کاریزما و سینرژیای که میتوانید با اعضای تیم ایجاد کنید و یا برنامههای عملیاتی شما باشد.
موضوع دوم توجه به تماشاگران روایتگری شما از داستان خود است. در پرسونال برندینگ مانند دیگر فعالیتهای مارکتینگ چشمانداز نهایی یک داستانگویی یا روایتگری استادانه است. باید بتوانید به «مشتری»های خود ارزش پیشنهادی خود را معرفی و آن را پروموت کنید. این کار تنها با شناخت دقیق از خود و طرف مقابل ارتباط میسر میشود. باید بتوانید پیامی قدرتمند را به آنان منتقل کنید.
نکتهی دیگر که سومین مورد است حضور پررنگ در بستر وب است. به قول تویوهیسا سنگوجی انسانها دیگر با استفادهی گستردهای که از ماشینها دارند همگی به نوعی مبدل به سایبورگ شدهاند. برای این که سایبورگهای کذایی بتوانند با شما ارتباطی معنادار پیدا کنند باید به زبان آنها با ایشان صحبت کنید. این زبان مشترک اینترنت خواهد بود. مدیریت درست از حضورتان در شبکههای اجتماعی، داشتن یک وبسایت مناسب و حرفهای، اسلوگان و شعاری که میتوانید ابداع کنید، و بسیاری موارد مشابه را میتوان به خاطر آورد که در پرسونال برندینگ و برندسازی شخصی اهمیت زیادی دارند. به خاطر آورید که مایکل بلومبرگ ابرتاجر سرشناس امریکایی برای بهبود پرسونال برندینگ خود در انتخابات سال اخیر حتی تیمی را برای طراحی میمهای اینترنتی با محوریت خود استخدام کرد.
آخرین بحث، اهمیت تداوم در به پیش بردن پروژه است. ستارهای که تنها یک بار چشمک بزند و سپس خاموش شود یک شکست بزرگ در برندسازی شخصی خواهد بود. بدون آن که حضور مداومی در عرصهی اجتماعی داشته باشید نخواهید توانست تا موفقیت عمدهای را در عرصهی برندسازی شخصی کسب کنید.
لایههای بسیار زیبایی بود مرسی